این منصفانه نیست !
آخر تو ای سپیده نشد رو به ما کنی
آخر نشد مرا به کنارت صدا کنی
قصد سفر به سوی تو کردم ، طبیب عشق
گفتم بهانه گیرم و دردم دوا کنی
من آمدم ترانه مهر تو بشنوم
اینجا نیامدم که تو چون و چرا کنی
من آنچه دیده ام همه بی مهری و جفاست
کی می شود به قول و قرارت وفا کنی؟
تیر کمان ابروی تو در کمین ماست
دل را هدف گرفته مبادا خطا کنی
دستم به دست توست در این شیب روزگار
این منصفانه نیست بگیری رها کنی
باری به قول حافظ شیرازی ای حبیب!
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنی؟
ای «منطقی»سپیده شادی نیامده است
باید به تن لباس سیاه عزا کنی
مجموعه شعر : برون و درون
محمد حسن منطقی
نظرات شما عزیزان:
ارسال توسط کاظم احمدی
آخرین مطالب